Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


جهنم من روانی

عـشــق و دوسـتــی بــا جـمــلــه :

"تــو بــا بــقــیــه فــرق داری " ــشــروع مــیــشـــه

و بــا جــمـلــه " تــو هــم مـثــل بــقـیــه ای" ــخــتـم میــشــه

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت9:6 PMتوسط mehrnoush | |

خدایا . . .
خط و نشاטּِ دوزخت را برایم نکش . . .
جهنم تر از نبودنش را، جایی سراغ ندارم . .

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت9:6 PMتوسط mehrnoush | |

خدایا ….

از اینکه مرا در حد ایوب به حساب می آوری ،

سپاسگذارم … !!

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت9:5 PMتوسط mehrnoush | |

تا حــ ـرف از صـــ ـداقت شد ... صدا قـــ ـ ـ ـ ــــــط شــ ـد

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت9:4 PMتوسط mehrnoush | |

بعضی آدمها باید مثل جعبه ی سیگار برچسب هشدار داشته باشن
تا فراموش نکنی که دوست داشتنشون
فقط برای تو ضرر داره

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:43 PMتوسط mehrnoush | |

تو خوبی ، تو ماهی ، یه دونه ای
آره…
فقط آدم هم بشی حــــلّــــــه .

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:42 PMتوسط mehrnoush | |

امروز به “آنهایی” می اندیشم که روی “شانه هایم” گریه کردند
و نوبت “من” که شد “شانه ” خالی کردند !!!

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:40 PMتوسط mehrnoush | |

بی شعوری یعنی لطف دیگران را وظیفه ی آنان پنداشتن

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:39 PMتوسط mehrnoush | |

کاش فقط یک نفر بود که وقتی نصف شب بغض میکردم بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا ...!

ما که از اینا نداریم.شما چطور؟؟؟

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:15 PMتوسط mehrnoush | |

گوشیتو رو ویبره میذاری ، صداشم تا آخر زیاد میکنی
روبری چشمتم میذاری ، هر 5 مین هم کلیدشو میزنی
صفحش روشن بشه که اگه پیام داد بلافاصله متوجه بشی ،
اونوقت لامصب گوشیشو یه ور انداخته ، عین خیالشم نیس ..!!

تف تو این زندگی!

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:12 PMتوسط mehrnoush | |

وقــتی حــس میــکنی یــه نــفر عــوضیه
 بــه حــست اعــتماد کــن ســند و مــدرکش ،
کم کم جــور میشه !

من اعتماد نکردم حال و روزم این شدااااااااااااااااا

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:10 PMتوسط mehrnoush | |

به بعضیا باید گفت:

تــو کــه انــقــدر بــارِتـــه ،

دیــســک ِ کــمــر نــگــیــری یــهــو ...:|

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:5 PMتوسط mehrnoush | |

فـــــاسد بـــودטּ به تــــטּ فـــــروشے نیستــ . . .

به فـــــروختـטּ خـــــاطرات قدیمــے ، به بهـــــاے ورود یکــ تــــازه وارد استــ . . .!!

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:4 PMتوسط mehrnoush | |

داریم به سمتی میریم که دیگه خدایی وجود نداره .. فیلم ها وسریال های ماهواره انقدر

شست وشویی مغزی دادند که دیگه کسی خدا رو نمیشناسه ... سکس با دوست

دختر شده عین اب خوردن اخرش باهم ازدواج میکنیم دیگه؟؟ زرشکککککک

هی هی هی اقامون چرا نمیاد.... واقعا ما شیعه هستیم..؟؟ ما شیعه ۱۲امامی هستیم؟؟

بس کو غیرت؟ بس کو عزت نفس؟؟ بیخیال الان بهمون میگن امل.. به دورانی رسیدیم

که تا میخوای از خدا بگی بهت میگن امل

سرسفره دعا میکنیم میگیم خدایا اقا همین جمعه بیاد ولی ۱ دیگه میگه نه انقدر زود

مشکل ما اینه که نمیخوایم اقا بیاد از ته قلب نیست

چون اقا بیاد من دیگه نمیتونم به طور مدرن بیام بیرون

چون اقا بیاد من نمیتونم دوست دخترمو دعوت کنم خونه خالی

چون اقا بیاد من نمیتونم با دوست دخترم لب بگیرم

چون اقا بیاد من نمیتونم ربا بخورم

چون اقا بیاد من نمیتونم فاحشه بشم

چون اقا بیاد نمیتونم سر مردم کلاه بزارم

چون اقا بیاد..............

یکی میگفت شهدا رفتند برا امامشون

ببینید چه جور فکر میکنیم

خدا و پیامبر و خون ریخته شده از سر امام حسین رو

فروختم به ۱ساعت شهوت با دوست دخترم در خونه خالی

بیایم کمی فکر کنیم ومتوسل بشیم امام رضا به خدا کارسازه

دست بکشیم از شهوت .. ما میتونیم خدایی زندگی کنیم این راهی که ما داریم میریم بن بسته

واخرش جهنم. من الان جوان هستم ی زمانی نرسه در پیری از جوانی خودم شرم سار باشم

امیدوارم با توکل کردن به خدا ومتوسل شدن به امام رضا ادم بشیم

بسه خسته شدیم دیگه از این بی حرمتی ها

پس کی میایی؟

و صدایی از اسمان امد هر وقت ادم شدید و قدرش رو بدونید
اللهم عجل لولیک الفرج.
هیچ کس همراه نیست!
"تنهای اول"
دارنده بیشترین مشترکین مدعی انتظار

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:1 PMتوسط mehrnoush | |

مردم عوض شدن، زمونه عوض شده، ميدوني، اين روزها وقتي با يه نفر دست ميدي بعدش بايد انگشتات رو هم بشماري و ببيني که هر 5 تا رو پس گرفتي یا نه...

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت5:0 PMتوسط mehrnoush | |

اون بار عصبانی بودم بهت گفتم بی لیاقت ، الان عصبانی نیستم ..... بی لیاقت


خواهران غریب

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت4:59 PMتوسط mehrnoush | |

تو این دنیا از یه نفر که معذرت میخوای، بقیه وامیستن تو صف..


سگ كشي - بهرام بيضايي

+نوشته شده در شنبه 14 / 6 / 1391برچسب:,ساعت4:56 PMتوسط mehrnoush | |

در رابطه های ما عشق هست اما غیرت نیست...

کاش دختران و پسران زمان ما بجای زیبایی کمی غیرت داشتند...

بی غیرتی یعنی بی ناموسی...

و بی ناموسی یعنی فحشا...

تا زمانی که حتی یک نفر خود فروشی کند ما مسئولیم...

بیایید غیرت داشته باشیم

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت8:33 PMتوسط mehrnoush | |

بغض؛ وقتی میخونیش فقط چنتا حرف بی مفهومه که گذاشتن پیش هم اما وقتی که بغض میکنی یه دنیا مفهموم پیدا میکنه.
سه حرف میشه یه دنیا حرف که همش تو گلوت گیر کرده.
وقتی یه دنیا حرف تو گلوته اما نمیتونی یه حرف از این یه دنیا رو به زبون بیاری میشه بغض.
خیلی حرفا داری اما همش نگاه میکنی؛ دلت میخواد فریاد بزنی اما حیف جز سکوت کاری از دستت برنمیاد...
خیلی وقته دیگه بغض کردن برات شده عادی و جزء کارای روزمره
بغض میکنی به خاطر دنیا
به خاطر آدمای دنیا
به خاطر کارای آدمای دنیا
به خاطر بی مهریاشون
زورگوییاشون و به خاطر خیلی چیزای دیگه
دل که یه کوچولو برنجه فریادش میاد تو گلوت گیر میکنه و میشه یه بغض بی صدا...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت8:27 PMتوسط mehrnoush | |

دلـــــم برای تــو کــه نه ، ولـــی برای روزهــای باهم بودنمـان تنـگ شده

برای تــو که نه ، ولی برای "مواظب خودت باش" شنیدن تنگ شده

برای تـــو که نه ، ولی برای نگاهی که تا پیچ سرکوچه
تعقیبم میکرد تنگ شده

برای تـــو که نه ، ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده

راستش !

برای اینها که نه ...

برای خودت ... دلم خیــلی تنـگ شده ... !!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:58 PMتوسط mehrnoush | |

روحم که از شلاق خیانتت کبود است.

تنم را نیز خود به صلیب هوس هایت میکشم.

بگیر از من هرچه مانده.

ببین برای ماندنت چه عاجزانه تنم را به مزایده ی

چشمان هوسرانت گذاشتم.

مریم باکره مرد!!!

نمیدانم بعد از این بر سر چه با هوس هایت قمار کنم.!؟

پاک باخته ام...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:57 PMتوسط mehrnoush | |

کی به جهنمت میرسم خدایا؟؟؟؟

 

دیگر شوق  بهشت ندارم قیدش را زدم

 

 

مردن برایم کافیست

 

 

بهشت ارزانی همان مردانت که هر شب به شوق

 

حوریان به درگاهت سجده میکنند...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:57 PMتوسط mehrnoush | |

وقتی از غیرت مردانه ات میگویی دیوانه تر میشوم.

 

متنفرم از اینکه به بهانه ی دوست داشتن

 

 

مرا حبس کردی اما

 

 

چشمان هرزه ی خودت پی هر جنس ماده ای

 

دو دو میزند....

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:56 PMتوسط mehrnoush | |

یک وقت هایی

یک حرف هایی

یک آدم هایی را

عجیب از چشمم می اندازد ...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:54 PMتوسط mehrnoush | |

همیشه میگفتم :

اگه یه روز اون و با یه غریبه ببینم ، تموم شهر رو به اتیش میکشم ...

اما حالا ...

حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست !!!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:54 PMتوسط mehrnoush | |

شبیه سمر شده ام این روز ها ...

دلم عجیب تقاضای مهندی را میکند ؛

که خودم هم میدانم بودنش برای من نیست ...

لعنت به این عشق که از ابتدا ممنوع شد !!!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:53 PMتوسط mehrnoush | |

سلامتی اونی که ، رگ دستش و زد ...

واسه آخرین بار به عشقش زنگ زد بگه دوسش داره

ولی یه خانمی ، پشت خط گفت :

مشترک مورد نظر در حال مکالمه است ...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:52 PMتوسط mehrnoush | |

اینروزا آدم جرات نمیکنه با کسی درد دل کنه! یارو تا ثابت نکنه ازت بدبختتره ولت نمیکنه......

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:51 PMتوسط mehrnoush | |

چقد دنياعجيب شده!
مردم هرروز عشق هايشان را با عشق هاي هم عوض ميكنند
ديروزاو عشق توبود
امروز عشق من
فردا عشق ديگري...!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:50 PMتوسط mehrnoush | |

حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد؟

عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد!

+نوشته شده در پنج شنبه 9 / 6 / 1391برچسب:,ساعت6:46 PMتوسط mehrnoush | |

صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 15 صفحه بعد